English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6112 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roll U نورد
roll U غلطیدن
roll U غلتش ناو
roll U غلطیدن ناو
roll U انحراف به چپ یا راست
roll U دوران حول محور طولی غلطش
roll U ناوش
roll U ناویدن
roll U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll U تلاطم داشتن
roll U تردادن
roll U غلتاندن غلت دادن
roll U غل دادن
roll U غلتک زدن
roll U گردکردن
roll U بدوران انداختن
roll U غلتیدن
roll U غلت خوردن گشتن
roll U تراندن
roll U چرخش توپ والیبال
roll U فهرست
roll up U جمع کردن
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll out U دویدن هواپیما روی باند
roll out U سر خوردن هواپیما
roll out U از حافظه جمع کردن
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
roll up U اندوختن
roll up U چرخیدن
roll U نورد کردن
roll U طاقه
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
roll up U انباشتن
roll up U رویهم جمع شدن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll U غلتک
roll U چرخش گردش
to roll by U صاف رفتن
to roll on U اسان رفتن
to roll on U غلتیدن
to roll on U صاف کردن
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
roll around <idiom> U برگشتن
roll out U ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll in <idiom> U باقیمت بالایی رسیدن
to roll by U غلتیدن
to roll by U اسان رفتن
roll U چیز پیچیده
roll U فهرست پیچیدن
roll U ثبت
roll U صورت
roll U توپ
roll U لوله
roll U طومار
roll in U در حافظه پهن کردن
jelly roll U نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
jelly roll U رولت
roll housing U پایه دستگاه نورد
pay roll U لیست حقوق
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
roll of thunder U غرش رعد
plate roll U غستگاه نورد صفحه
giant roll U تاب
grooved roll U غلطک شیاردار
grooved roll U نورد شیاردار
hot roll U نورد کردن داغ
idle roll U غلطک کور
jack roll U چرخ چاه
pay roll U لیست پرداخت حقوق
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
muster roll U دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
pilger roll U غلطک زائر
sausage roll U نوعیغذاباسوسیس
roll axis U محور غلطش
roll back U عقب کشیدن
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
roll back U عقب کشی
roll back U عمل تنزل دادن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
period of roll U زمان تناوب چرخش
period of roll U دوره تناوب
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
roll call U حضور و غیاب سازمانی
roll call U نامیدن افراد
roll call U حضور و غیاب
roll call U شیپورجمع
roll call U حاضر و غایب
roll back U عقبگرد
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
roll over credit U اعتبار گردان
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
toilet roll U دستمالتوالت
spring roll U مربوطبهغذایچینی
pancake roll U گوشتو...درستمیشود
pancake roll U کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
roll film U فیلملولهای
crushing roll U غلتکسنگشکن
drum roll U تندزنی
To call the roll. Roll-call. U حاضر غایب کردن
To roll up ones sleeves. U آستینهارابالازدن
to roll one's eyes <idiom> U نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
hip-roll U تیر چوبی نبش
edge-roll U ابزار سه ربع گرد
angle-roll U ابزار گرد
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
roll up one's sleeves <idiom> U سخت تلاش کردن
drum roll U ضربات مداوم
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
sheet roll U نورد ورق
roll stand U مقام نورد
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll pass U رخده نورد
roll pass U کالیبر نورد
roll paper U کاغذ لولهای
straightening roll U غلطک مستقیم کنی
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
universal roll U نورد یونیورسال
to be on the pay roll U مواجب یا مزد گرفتن
to be on the pay roll U جزوکارمندان یا مزدوران بودن
the roll of the sea U غلت یا موج اب دریا
the roll of a ship U غلت کشتی
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
roll of honour U لیست افتخار
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
chilled roll U نورد سخت کننده
cogging roll U دستگاه نورد اولیه شمش
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
cross roll U نورد عرضی
drag roll U غلطک کششی
dummy roll U غلطک کور
dummy roll U نورد کور
eastern roll U شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
blooming roll U نورد شمشه
rock and roll U رقص راک اندرول
rock'n'roll U رقص بحنبان وبچرخان
rock'n'roll U رقص راک اندرول
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
back up roll U غلطک پشت بند
rock and roll U رقص بحنبان وبچرخان
bed roll U رختخواب پیچ
breaking down roll U نورد شکست
roughing roll U پیش نورد
bed roll U خاموت انکادره
break down roll U پیش نورد
bottom roll U غلطک ماتریسی
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
roll-call U حاضر و غایب کردن
roll-calls U حاضر و غایب کردن
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
backing roll U غلطک پشت بند
call the roll U حضور و غیاب کردن
call the roll U حاضر و غایب کردن
forward-looking U مترقی
forward U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
look forward U انتظار چیزی را داشتن
forward U سلف
forward-looking U آیندهنگر
forward-looking U پیشاندیش
forward-looking U آیندهنگرانه
forward-looking U نوگرایانه
forward-looking U پیشرو
forward-looking U نوگرا
forward U بیع سلف
forward U عمل پل
forward U که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند
to help forward U پیش بردن
to help forward U جلو انداختن
to look forward U جلو
to go forward U جلورفتن
forward U جلوانداختن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
to look forward to U استقبال کردن
to look forward to U انتظار داشتن
no. 8 forward U محاجمشماره8
right forward U پیشروراست
forward U حرکت به جلو یا مقابل
forward U ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
to go forward U پیش رفتن
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
forward U پیش
forward U ببعد
forward U جلوی گستاخ
forward U جسور
forward U فرستادن رساندن
forward U بازی کن ردیف جلو به جلو
look forward to something <idiom> U را لذت پیش بینی کردن
forward U ارسال کردن
forward U جلو
to look forward to something U منتظر چیزی شدن
outside forward U بازیگر گوش
Recent search history Forum search
3reza afshar
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
1A simple approach is to project forward each calculated voltage in the direction of its trend.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com